چکیده
کورد مهیِر مأمور ارشد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) در سال 2000 طی یادداشتی به تشریح و تجلیل از نقش سیا در تأسیس و تأمین مالی مخفیانه رادیو اروپای آزاد بهعنوان یکی از برجستهترین ابتکارات ایالاتمتحده در پیروزی بر بلوک شرق در دوران جنگ سرد میپردازد. او در بررسی علل و عوامل زمینهساز نفوذ عمیق این پروژه در کشورهای بلوک شرق و ایجاد نارضایتیهای گسترده مردمی تصریح میکند از همان ابتدا نیز برای سیا مشخص بود واکنش اتحاد جماهیر شوروی و آلمان شرقی به این پدیده نوظهور محکوم به شکست است؛ به دیگر سخن، این مأمور سابق سیا مدعی است زمانی که ایالاتمتحده در 1950 به سرمایهگذاری عظیم در زمینه توسعه زیرساخت ارتباطی(مخابره و تقویت فرکانس)، تأسیس دفاتر تحریریه خبر، تربیت نیروی رسانهای و طراحی اصول برجستهسازی پدیدههای اجتماعی پرداخت، کاملا واضح و مبرهن بود که پاسخ حاکمیت متمرکز و غیرمنعطف کمونیسم به این اتفاق چیزی جز دست یازیدن به مداخلات مرسوم فیزیکی همچون دستگیری، پروندهسازی، ترور و نظایر آن نیست؛ تو گویی برای مواجهه با پدیدهای که بهصورت نمایی تکثیر میشود اصرار بر استفاده از حساب سرانگشتی داشته باشی. بدینترتیب، در طول دهه 1950 میلادی، رادیو اروپای آزاد روزانه هزاران نفر را به جمع مشتاقان سرمایهداری میافزود، حال آنکه دولتهای مرکزی بلوک شرق-در خواب نوشین بامدادی خود- روزانه یک شهروند را به جرم کار کردن برای این رسانه بهصورت فیزیکی مورد بازجویی قرار میدادند.
این منطق را میتوان بهسادگی در بررسی تاریخچه مواجهه کشور با فناوریهای نوظهور بهویژه در حوزه فاوا مشاهده کرد: هنگامی که اینترنت بهعنوان یک پدیده نوپا روی میز تصمیمسازان قرار میگیرد، سودای تشکیل کمیتهها، کمیسیونها و شوراها در سر پرورانده میشود؛ غافل از اینکه در بهترین حالت، زمانی اولین خروجی کاغذبازیهای پرطمطراق بدنه سیاستگذاری به ثمر مینشیند که درچشم برهمزدنی دنیای فناوری عرصههای بلاکچین، اقتصاد پلتفرمی و هزاران چیز دیگر را درنوردیده که بهواقع «نه پدید است کرانش». مسلما تراژدی شبکه ملی اطلاعات در ایران نیز از قاعده یادشده مستثنی نیست؛ «شبکه ملی اطلاعات» شاید مبهمترین سیاستی باشد که در قبال فناوریهای تحولآفرین ارتباطی و اطلاعاتی تابهحال اندیشیده شده است و ایبسا مواجهه مردم با این عبارت سهکلمهای بهمثابه جایگزین اینترنت بینالملل نیز محصول همین ابهام فراگیر باشد؛ ابهام و سردرگمی بیش از هرچیز نه از حیث ماهیت بلکه، از نظر استراتژی و خطمشی کلان یک کشور برای ابراز وجود در مناسبات بینالمللی. بهعبارت دیگر، این پرسش که از شبکه ملی اطلاعات چه میخواهیم یا چه دغدغهای ما را به اتخاذ چنین سیاستی رهنمون ساخته است(فلسفه وجودی)، مسلما مقدم بر چیستی و چگونگی مطرح میشود. شاید وقتش رسیده باشد که از هزارتوی درصدها عبور کنیم و باردیگر بهجای اندیشیدن درباره میزان تحقق که اساسا بحثی بیپایان است، به چرایی و منطق وجود این تحقق بپردازیم.
برای مطالعه ادامه مقاله، کلیک نمایید.
برای مطالعه ادامه مقاله، کلیک نمایید.