متن یادداشت
عماد گلمحمدی/ پژوهشگر و مدرس دانشگاه
در دنیای امروز، شرکتها به دلیل رقابت فزاینده، تغییرات فناوری، تقاضاهای بهشدت در نوسان و مواردی نظیر اینها، با تلاطمهای محیطی بزرگی روبهرو هستند. سطوح بالای تلاطم محیطی میتواند فعالیت یک شرکت را فلج کند. به همین دلیل سازمانها باید به طور مداوم تصمیمهای استراتژیک خود را مورد بازنگری قرار دهند. سازمانهایی که نمیتوانند به سرعت خود را با تغییرات منطبق کنند به حاشیه رانده شده یا از بازار حذف میشوند. در شرایط پرشتاب و پیچیده امروز، بسیاری از سازمانها با این پرسش کلیدی روبهرو هستند که برای بقا در این محیط پرتلاطم، چه تصمیمی بگیرند و چه اقدامی انجام دهند؟ «چابکی استراتژیک» مناسبترین پاسخ برای برونرفت از شرایط متلاطم و بحرانی امروز است که از آن به عنوان راهی برای مدیریت تغییرات پیشبینی نشده و ریسکهایی که سازمان با آن روبهرو است و نیز به عنوان کلید موفقیت در محیط آشفته یاد میکنند. چابکی استراتژیک به معنای نوسازی و احیای استراتژیک است. در محیط پرشتاب امروز، سازمانها برای سازگاری باید خود را بازسازی کنند.
این بازسازی میتواند واکنشی (پس از تغییرات) یا پیشدستانه (پیش از تغییرات) باشد. اگر نوسازی بهشکل پیشدستانه انجام شود، سازمان میتواند مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند؛ مزیتی که رقبا حتی از وجودش بیخبرند. چابکی استراتژیک یعنی هر اقدام سازمان همزمان دو ویژگی داشته باشد، اول، استراتژیک بودن (پیشبینی تغییرات آینده و استفاده هوشمندانه از نقاط قوت سازمان بهعنوان اهرم موفقیت) و دوم، چابک بودن (پاسخ سریع و انعطافپذیر به رویدادها). به عبارتی این مفهوم از نظر استراتژیک به معنای پیشدستی در آمادهسازی و از نظر عملیاتی یعنی واکنش موثر به تغییرات. یعنی سازمانها برای دستیابی به این حالت باید مانند پرندهای «سبکبال» (دوراندیش و انطباقپذیر) و «سبکبار» (دارای ساختارهای ساده و بدون بوروکراسی زائد) باشند.
سه رکن حیاتی چابکی استراتژیک
«دوز» و «کوسونن»، ابعادی برای چابکی استراتژیک ارائه کردهاند که سازمانها با بهکارگیری و عملیاتی کردن آنها میتوانند در تلاطمهای محیطی بهتر عمل کنند. این ابعاد شامل موارد زیر است:
۱- حساسیت استراتژیک: درک و آگاهی مستمر نسبت به محیط پیرامونسازمانهای چابک مثل رادارهای قوی عمل میکنند. آنها دائما محیط کسبوکار را زیر نظر دارند، روندهای جدید را زودتر از رقبا کشف میکنند و حتی به ایدههایی که با برنامههای فعلیشان جور نیست، توجه میکنند. این حساسیت از ارتباطات گسترده با مشتریان، شرکا و کارشناسان بیرون سازمان و همچنین از گفتوگوهای باز و هوشمندانه درون سازمان بهدست میآید.
نتیجه: سازمان فرصتهای طلایی را قبل از دیگران میبیند و تهدیدها را پیش از آنکه دیر شود، شناسایی میکند.
۲- تعهد جمعی: تصمیمگیری سریع و یکدستمهم نیست که ایدهها چقدر خوب باشند، اگر مدیران ارشد نتوانند بهسرعت و با جسارت درباره آنها تصمیم بگیرند، فرصتها از دست میروند.
چابکی استراتژیک نیازمند تیم مدیریتی است که مانند یک واحد منسجم عمل کند، نه گروهی از افراد با اهداف شخصی. در این تیمها، فرهنگ اعتماد و تعهد حاکم است. مدیران به جای جنگ بر سر قدرت یا منابع، با سرعت و وحدت رویه تصمیم میگیرند.
نتیجه: سازمان میتواند در لحظات حساس، بدون گیر کردن در بوروکراسی یا اختلافات داخلی، اقدامات جسورانه را عملی کند.
۳- سیالی منابع: انتقال بهینه داراییهاکشف فرصت و تصمیمگیری سریع کافی نیست. سازمان باید بتواند منابع خود (پول، نیروی انسانی متخصص، فناوری) را به سرعت و با انعطاف در مسیر فرصتهای جدید قرار دهد. این یعنی شکستن دیوارهای بخشهای مختلف (سیلوها)، جلوگیری از قفل شدن منابع در پروژههای قدیمی، و ایجاد سازوکارهایی برای تخصیص سریع منابع به ایدههای نو.
نتیجه: سازمان میتواند ایدههای نو را به سرعت به محصول یا خدمت تبدیل کند، در بازار پیشگام باشد و بهراحتی با تغییرات شدید بازار سازگار شود.
چابکی استراتژیک در عمل؛ تجربه «دیزنی»
در آغاز سال قیمت هر سهم دیزنی حدود ۱۴۶ دلار بود و تا ۲۰ مارس، همزمان با آشکار شدن پیامدهای جهانی پاندمی، این رقم به ۸۶ دلار سقوط کرد. دیزنی با تلاشهای مضاعف و اجرای سه اقدام کلیدی شامل: کاهش ظرفیت پارکها، اعمال سختگیرانهترین پروتکلهای بهداشتی برای کارکنان/تجهیزات/بازدیدکنندگان و ارائه خدمات بهداشتی به آنها، از تشدید بحران جلوگیری کرد.