درباره
فلسفه و چرایی بهکارگیری استراتژی توسعه منطقهای در طول تاریخ، رفع نابرابریها و عدم توازنهای منطقهای و در کنار آن تحریک اقتصاد مناطق و ارتقاء آنها به سطح بالاتری از توسعه و رفاه بوده است. در دهههای 1950 و 1960 که تعدادی از کشورها با رشد اقتصادی و صنعتی روبهرو بودند، سیاستهای توسعه منطقهای را در جهت رفع نابرابریهایی که صنعتی شدن در این کشورها سبب شده بود (اعم از نابرابریها فضایی و اجتماعی) به کار گرفتند. در این دوره فرض بر این بود که دولتها میتوانند شرایط مناطق عقبمانده را از طریق بهکارگیری ابزارهایی همچون بازتوزیع منابع مالی و سرمایهگذاری وسیع در بخش عمومی تغییر دهند.
در دهه 1970 و اوایل دهه 1980، بحرانهای اقتصادی پیدرپی و نیز تغییرات اقتصاد جهانی موجب بیکاری گسترده در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه شد. در این جریان سیاستهای توسعه منطقهای منطبق با شرایط به وجود آمده دچار تغییرات ماهوی شد، به طوری که سیاست کاهش بیکاری در مناطق کمتر توسعهیافته به سیاستهای قبلی همچون کاهش نابرابریهای درآمدی و زیرساختی مناطق اضافه شد. در این دوره یارانههای دولتی محوریت پیدا میکنند و برای مکانیابی و ایجاد صنایع در مناطق کمتر توسعهیافته مشوقهای در نظر گرفته میشود.
علیرغم تلاش دولتها در دهههای قبل از 1980 نابرابریهای منطقهای کاهش چندانی پیدا نکرد. از دهه 1980 به بعد است که برنامههای توسعه محلی و منطقهای به سیاستهایی همچون رقابتپذیر کردن مناطق، استفاده از توانهای محیطی، تمرکززدایی حاکمیتی و مباحث مشارکت از پایین و نوآوری منطقهای، روی میآورد. در این دوره راهبرد حکمروایی چندلایهای شامل دولت ملی، منطقهای و محلی به همراه ذیمدخلانی همچون فعالان بخش خصوصی، سازمانهای غیرانتفاعی و نهادهای مردمی ایجاد می شود و اهمیت پیدا میکند. بدین ترتیب روند تمرکززدایی از دولت مرکزی آغاز میشود و سیاستگذاری منطقهای با محوریت "نظام نوآوری منطقهای[1]" نقش پررنگی پیدا میکند.
در ایران نیز استراتژیهای توسعه منطقهای خط سیری مشابه با سایر نقاط جهان دارد، با این تفاوت که از لحاظ زمانی با تاخیراتی مواجه است. از تلاش دولتها در قبل از انقلاب اسلامی در جهت رفع نابرابریهای در مناطق کمتر توسعهیافته و سعی در ایجاد قطبهایی از رشد در این مناطق (تئوری قطب رشد) که اثرات توسعه آنها به پیرامون و مناطق کمتر توسعهیافته اطراف منتشر شود (همچون تأسیس سازمان عمران دشت مغان) که البته در عمل این اتفاق صورت نگرفت تا تلاشهایی که توسط دولت مرکزی و نهادهای وابسته به حاکمیت (همانند بنیاد علوی، بنیاد برکت، کمیته امداد امام خمینی (ره) و نهادهای مشابه دیگر) که با رویکرد محرومیتزدایی و ایجاد اشتغال برای مددجویان و اقشار ضعیف جامعه مشغول به فعالیت شدند (رویکرد تأمین نیازهای اساسی) از جمله اقداماتی است که در این زمینه صورت گرفته است.
نکته مهم اینکه هرکدام از این نگرشها با وجود ارزش و ضرورتی که در زمان خود داشتهاند اما با ضعفهای اساسی رو بودهاند که نتوانستهاند به مناطق در جهت رقابتپذیر پایدار آنها در مزیتهایی که داشتهاند کمک کنند. نگاه از بالای کارشناسان (به عنوان دانای کل) و مشارکت ندادن مردم در تصمیمگیری و تصمیمسازیها، برخورد یکسان با مناطق و به کار گرفتن نسخههای یکسان در جهت توسعه آنها، توان محدود دولتهای محلی، مشارکت نکردن بخش خصوصی و شرکتهای اقتصادی بزرگ در فرایند توسعه مناطق بلافصل خود، تمرکز نکردن بر روی تعداد مشخصی از مزیتهای اولویتدار و انجام اقدامات جزیرهای (در هر حوزهای که امکانپذیر بوده است بدون انجام مطالعات زنجیره ارزش منطقهای، ملی و جهانی) از مهمترین دلایلی است که الگوهای توسعه محلی و منطقه در کشوری با مختصات ایران به نتیجه نرسیده است.
با توجه به آنچه گفته شد با اهمیت یافتن مباحث رقابتپذیری منطقهای و تزریق مداوم نوآوری و فناوری در امر توسعه پایدار مناطق، سازمانها و آژانسهای ملی و بینالمللی به دنبال راهبردی بودند که در تناسب با مزیتهای منطقهای بتواند پاسخگوی به ضروریات گفته شده باشد. مزیت گرایی هوشمند راهبردی نوینی است که در همین راستا شکل گرفته است. این راهبرد آخرین راهبرد توسعه نوآورانه مناطق بر اساس مزیتهای اولویتدار آنها است که در ابتدا توسط اتحادیه اروپا مطرح (در جهت رقابتپذیر کردن مناطق کمتر توسعهیافته این اتحادیه) و سپس نهادهایی همچون سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (پیگیری این راهبرد از سال 2013)، بانک جهانی (از سال 2014) و کمیته اقتصادی ایالاتمتحده به کار گرفته شده است.
پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف، با توجه به سابقه طولانی قابلتوجه خود در زمینه اقتصاد دانشبنیان و توسعه نظام نوآوری و همچنین بهعنوان یکی از اجزای اکوسیستم نوآوری شریف، در سالهای اخیر تلاشهایی را در راستای چگونگی توسعه مناطق کشور بر پایه نوآوری و فناوری به انجام رسانده که این تلاشها در چارچوب «راهبرد مزیت گرایی هوشمند» معنی پیدا میکند. تلاش بر این است که نتایج به دست آمده در این مسیر در اختیار جامعه دانشگاهی، سیاستگذاران و علاقهمندان به این حوزه قرار بگیرد.
- دکتر بهزاد دوستی، پژوهشگر حوزه توسعه پایدار محلی و منطقهای
- این خبر در تاریخ 1400/12/14 در گروه علم و پیشرفت خبرگزاری فارس انتشار یافته است.
- برای مشاهده خبر اینجا کلیک نمایید.