مقدمه
طبق منطق جاری سرمایهداری، کسبوکارها همواره در جستوجوی فناوریهای جدید برای افزایش بهرهوری فرایندهای خود هستند که تا حد امکان هزینههای تولید کالاها و خدمات را کاهش دهند، زیرا قیمت تمامشده ارزانتر منجر به ذخیره سود، ایجاد مزیت رقابتی نسبت به رقبا و نهایتاً تصاحب سهم بزرگتری از بازار خواهد شد. چه اتفاقی خواهد افتاد اگر شکلگیری یک رقابت در سطح جهانی، کارآفرینان را به منظور افزایش حداکثری بهرهوری به سمت استفاده از فناوریهای نوظهور و کارآمد سوق دهد تا جایی که هزینه تولید نهایی به صفر برسد و کالاها و خدمات عملاً رایگان شوند؟ اکنون این اتفاق افتاده است.
بهرهوری نسبت ارزش برداشتشده به میزان منابع تولید است و هنگامی در ایدهآلترین حالت خود قرار میگیرد که هزینه تولید یک واحد از محصول یا خدمت بعدی به سمت صفر میل کند. با کاهش هزینه نهایی و صفر شدن آن عملاً محصولات و خدمات رایگان میشوند و این خلاف آن چیزی است که تاکنون رخ داده؛ افزایش ارزش محصولات و خدمات که در پی افزایش قیمت کالاها به دلیل کمبود آنها اتفاق افتاده است. در نظام نوین اقتصادی اثری از کمبود نیست و دیگر نمیتوان با آن منطق پیشین، کالاها و خدمات را قیمت/ ارزشگذاری کرد. در حالت فعلی محصولات و سرویسها ارزش مصرفی و اشتراکی بالایی دارند اما از نظر ارزش مبادلهای دیگر طبق سازوکار پیشین عمل نمیکنند. ممکن است تحولات مذکور به دلیل تفاوت چشمگیر با ساختارهایی که از ابتدا تاکنون حکمفرما بودهاند تا حد زیادی غیرقابل درک باشند اما فناوریهای نوین به سرعت در حال پیادهسازی این پارادایمها و جانمایی این تغییرات در بخشهای مختلف اقتصاد هستند.
بهرهوری نسبت ارزش برداشتشده به میزان منابع تولید است و هنگامی در ایدهآلترین حالت خود قرار میگیرد که هزینه تولید یک واحد از محصول یا خدمت بعدی به سمت صفر میل کند. با کاهش هزینه نهایی و صفر شدن آن عملاً محصولات و خدمات رایگان میشوند و این خلاف آن چیزی است که تاکنون رخ داده؛ افزایش ارزش محصولات و خدمات که در پی افزایش قیمت کالاها به دلیل کمبود آنها اتفاق افتاده است. در نظام نوین اقتصادی اثری از کمبود نیست و دیگر نمیتوان با آن منطق پیشین، کالاها و خدمات را قیمت/ ارزشگذاری کرد. در حالت فعلی محصولات و سرویسها ارزش مصرفی و اشتراکی بالایی دارند اما از نظر ارزش مبادلهای دیگر طبق سازوکار پیشین عمل نمیکنند. ممکن است تحولات مذکور به دلیل تفاوت چشمگیر با ساختارهایی که از ابتدا تاکنون حکمفرما بودهاند تا حد زیادی غیرقابل درک باشند اما فناوریهای نوین به سرعت در حال پیادهسازی این پارادایمها و جانمایی این تغییرات در بخشهای مختلف اقتصاد هستند.
تغییر پارادایم در ماتریس منابع-انرژی
انرژیهای مبتنی بر سوختهای فسیلی به واسطه هزینه بالای استخراج و استفاده بسیار پرهزینه هستند، از این رو ماتریس منابع-انرژی در دوره فعلی بر استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر (سبز) متمرکز است. حتی اگر ردپای زیرساختهای ایجادشده توسط انقلاب صنعتی دوم را دنبال کنیم خواهیم دید که ظرفیت آنها برای افزایش بهرهوری تقریباً مورد استفاده قرار گرفته است و تمرکز بیش از این منتهی به تغییرات چشمگیری در بهرهوری نخواهد شد. با این تفاصیل هزینه نهایی صفر که همان ثمره افزایش بهرهوری است باید از راهی جز آنچه تاکنون به دست آمده حاصل شود. اینترنت اشیا همان پدیدهای است که امروزه به پشتوانه آن، سودای افزایش بهرهوری آن هم با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه تاکنون رخ داده است را در سر داریم. این زیرساخت تمامی دستگاهها، وسایل، منازل و غیره را در یک شبکه هوشمند به یکدیگر متصل میکند. در این سیستم هوشمند، حجم وسیعی از دادهها (کلانداده) در حال تولید است. کلاندادهها، سیستمهای عرضه و تقاضا را از حالت ایستا به شکل پویا درآوردهاند. شبکههای حسگر این دادهها را جمعآوری میکنند و زیرساخت آنها را به کسبوکارهای متصل در شبکه ارسال میکند. کسبوکارها میتوانند با بهرهگیری از متخصصان و استفاده از روشهای تحلیلی، اطلاعات مهمی را از این داده ها استخراج کنند و آنها را در جهت افزایش بهرهوری به کار گیرند. مدیریت زنجیره تامین به کمک کلاندادهها قادر به اندازهگیری نوسانات تقاضا یا حتی پیشبینی تغییرات پیش از وقوع است و این تحول موجب حرکت از سمت مدیریت مبتنی بر انباشت ذخیره احتیاطی کالاها و خدمات به سمت یک سیستم مدیریت پویا بر اساس دادههای زمان واقعی (Real Time) شده است. در بحث انرژیهای تجدیدپذیر، برداشت از منابع حالت تصاعدی دارد. از طرفی صرف نظر از هزینههای اولیه شامل هزینه تحقیق، توسعه و راهاندازی، انرژیهای تجدیدپذیر نیز کمابیش رایگان تلقی میشوند؛ به عبارت دیگر هزینه راهاندازی نسبتاً بالا اما هزینه تولید و توزیع انرژی به سمت صفر میل میکند.
اقتصاد تولید، اقتصاد تجارت و اقتصاد شراکت
خط سیر تحولات، اقتصاد را به سمتی سوق داده که همواره در جهت تمرکززدایی و رفع انحصار یکجانبه حرکت کرده است. با گذشت زمان، با ابداع ماشین چاپ، تلگراف، شبکه سراسری راهآهن و تلفن ارتباطات گسترش یافته و سیستمهای بستهی اقتصادی و اجتماعی به مرور به شبکههایی عظیم تبدیل شدهاند. اقتصاد تجارت تا حد زیادی جانشین اقتصاد تولید شده و این تکامل امروزه به ظهور پارادایمی تحت عنوان اقتصاد تسهیمی انجامیده که بیشک بالاترین شکل حضور و تاثیر مولفههای اجتماعی در زمینههای اقتصادی است. اقتصاد تسهیمی در سادهترین تعریف خود، به معنای دسترسی به کالاها و خدمات به جای تملک و تصاحب دائمی آنهاست. این پدیده قواعد بازی را تغییر داده است: بازار را به شبکه و فروشنده و خریدار را به ارائهدهنده و کاربر تبدیل کرده است.
اقتصاد تسهیمی؛ توافق مولفههای اقتصادی و اجتماعی بر سر بهره وری
اقتصاد تسهیمی در ماهیت اصلی خود یک موجود دورگه است که نیمی از آن اقتصاد بازار و نیم دیگر اقتصاد اجتماعی است. تفکیک تحولات اجتماعی و اقتصادی اساساً امری دشوار است چراکه با وقوع هر یک، ناگزیر دیگری دستخوش تغییر خواهد شد. میتوان ادعا کرد زمینهساز هر تحولی تغییر نگرش در ساختارهای اجتماعی است. از طرفی وقوع هر تحولی مجدداً به یک اثر اجتماعی ختم می-شود و این چرخه اثرگذاری میان مولفههای تغییر، همواره در حال بازتولید تحولات بعدی است. جرمی ریفکین در کتاب هزینه نهایی صفر، آزادی را در قالب نگاه کلاسیک و امروزی چنین تعریف میکند: آزادی در گذشته: حق راه ندادن دیگران. آزادی در تعریف امروزه: حق راه داده شدن به جمع دیگران. تغییر ماهیت از سیستمهای ایزوله به شبکههای مشارکتمحور در این تعریف به وضوح قابل مشاهده است. ریفکین ظهور اقتصاد تسهیمی را به منزله پایان نظام سرمایهداری میداند!
اقتصاد تسهیمی؛ توافق مولفههای اقتصادی و اجتماعی بر سر بهره وری
اقتصاد تسهیمی در ماهیت اصلی خود یک موجود دورگه است که نیمی از آن اقتصاد بازار و نیم دیگر اقتصاد اجتماعی است. تفکیک تحولات اجتماعی و اقتصادی اساساً امری دشوار است چراکه با وقوع هر یک، ناگزیر دیگری دستخوش تغییر خواهد شد. میتوان ادعا کرد زمینهساز هر تحولی تغییر نگرش در ساختارهای اجتماعی است. از طرفی وقوع هر تحولی مجدداً به یک اثر اجتماعی ختم می-شود و این چرخه اثرگذاری میان مولفههای تغییر، همواره در حال بازتولید تحولات بعدی است. جرمی ریفکین در کتاب هزینه نهایی صفر، آزادی را در قالب نگاه کلاسیک و امروزی چنین تعریف میکند: آزادی در گذشته: حق راه ندادن دیگران. آزادی در تعریف امروزه: حق راه داده شدن به جمع دیگران. تغییر ماهیت از سیستمهای ایزوله به شبکههای مشارکتمحور در این تعریف به وضوح قابل مشاهده است. ریفکین ظهور اقتصاد تسهیمی را به منزله پایان نظام سرمایهداری میداند!
از بازار تا شبکه
اگرچه صنعت رسانه و ارتباطات به واسطه ماهیت سیال خود در پذیرش تبعات این تحولات پیشگام بوده است اما حوزههای دیگر نیز از پیامدهای این انقلاب مصون نماندهاند. انقلاب فناورانه به سرعت در حال پیشروی و بازتعریف مفاهیم و رویکردها در تمام زمینههاست. حوزه بهداشت و درمان، گردشگری، پوشاک، مسکن، رسانه و… تنها برخی از زمینههای تاثیرپذیرفته از تحولات فناوری به شمار میروند. در این میان، شبکههای بازتوزیع و اجازه به شدت در حال گسترش هستند تا با انجام نقش واسطهگری، ارائهدهنده و کاربر را به یکدیگر متصل کنند.
نپستر یک شبکه همتا به همتا (peer to peer) برای به اشتراک گذاری فایل های موسیقی بود که در ژوئن 1999 فعالیت خود را آغاز کرد. این شبکه امکانی را فراهم میکرد تا میلیونها کاربر فایلهای خود را به رایگان در یک همدار به اشتراک بگدارند. اگرچه به دلیل برخی شکایات در خصوص نقض حق انتشار این شبکه دچار مشکلاتی شد اما پس از آن پلتفرمهای مشابه زیادی با این مدل کسب و کار شروع به فعالیت کردند. پلتفرمهایی همچون Airbnb ،Couchsurfing, HomeAway، در زمینه اجاره مکانهای اقامتی، سرویسدهنده و سرویسگیرنده را تنها با مبلغ اندکی به عنوان حق عضویت به یکدیگر متصل می-کنند. این پلتفرمها با این منطق که هیچ محصول یا خدمتی نباید بیاستفاده باقی بماند امکان اجارهی خانهها، اتاقها یا حتی کاناپههای خالی را فراهم میکنند.
حوزه بهداشت و درمان نیز از این تحولات مستثنی نبوده است. امروزه افراد سوابق، اطلاعات پزشکی، علائم یا حالات مختص بیماریهای خاص را به اشتراک میگذارند. بهداشت و درمان که پیش از این به شکل یک رابطه خصوصی میان بیمار و پزشک بود، اکنون به شکل یک رابطه توزیعشده درآمده است و بیماران، پزشکان و پژوهشگران و سایر ارائهدهندگان خدمات درمانی در یک همدار شبکهای آزاد با یکدیگر مشارکت میکنند تا سطح کیفی خدمات بهداشتی ارتقا یابد. حتی در برخی موارد اثر شبکهای این روابط موجب تغییر قوانین یا تخصیص امکانات بهداشتی- درمانی در راستای افزایش منافع خدمتگیرندگان شده است. پیشبینی میشود که دسترسی به موتور جستوجوی همدار بهداشتی جهانی تا اواسط قرن اخیر یا حتی زودتر اتفاق خواهد افتاد. در این موتور جستوجو افراد میتوانند ساختار ژنتیکی، گروه خونی و سایر مشخصات فیزیولوژیک خود را ثبت کنند و از این طریق افراد با ویژگیهای مشابه را بیابند و در خصوص خطرات و ریسکهای بالقوه برای سلامت خود اطلاعات کسب کنند.
نپستر یک شبکه همتا به همتا (peer to peer) برای به اشتراک گذاری فایل های موسیقی بود که در ژوئن 1999 فعالیت خود را آغاز کرد. این شبکه امکانی را فراهم میکرد تا میلیونها کاربر فایلهای خود را به رایگان در یک همدار به اشتراک بگدارند. اگرچه به دلیل برخی شکایات در خصوص نقض حق انتشار این شبکه دچار مشکلاتی شد اما پس از آن پلتفرمهای مشابه زیادی با این مدل کسب و کار شروع به فعالیت کردند. پلتفرمهایی همچون Airbnb ،Couchsurfing, HomeAway، در زمینه اجاره مکانهای اقامتی، سرویسدهنده و سرویسگیرنده را تنها با مبلغ اندکی به عنوان حق عضویت به یکدیگر متصل می-کنند. این پلتفرمها با این منطق که هیچ محصول یا خدمتی نباید بیاستفاده باقی بماند امکان اجارهی خانهها، اتاقها یا حتی کاناپههای خالی را فراهم میکنند.
حوزه بهداشت و درمان نیز از این تحولات مستثنی نبوده است. امروزه افراد سوابق، اطلاعات پزشکی، علائم یا حالات مختص بیماریهای خاص را به اشتراک میگذارند. بهداشت و درمان که پیش از این به شکل یک رابطه خصوصی میان بیمار و پزشک بود، اکنون به شکل یک رابطه توزیعشده درآمده است و بیماران، پزشکان و پژوهشگران و سایر ارائهدهندگان خدمات درمانی در یک همدار شبکهای آزاد با یکدیگر مشارکت میکنند تا سطح کیفی خدمات بهداشتی ارتقا یابد. حتی در برخی موارد اثر شبکهای این روابط موجب تغییر قوانین یا تخصیص امکانات بهداشتی- درمانی در راستای افزایش منافع خدمتگیرندگان شده است. پیشبینی میشود که دسترسی به موتور جستوجوی همدار بهداشتی جهانی تا اواسط قرن اخیر یا حتی زودتر اتفاق خواهد افتاد. در این موتور جستوجو افراد میتوانند ساختار ژنتیکی، گروه خونی و سایر مشخصات فیزیولوژیک خود را ثبت کنند و از این طریق افراد با ویژگیهای مشابه را بیابند و در خصوص خطرات و ریسکهای بالقوه برای سلامت خود اطلاعات کسب کنند.
پایداری؛ شیوه جدید بهینهسازی
در حالی که پیش از این صرفهجویی عموماً همارز با مصرف کمتر تعریف شده است، اما ایده اقتصاد تسهیمی با دو فرضِ 1) هیچ خدمات یا محصولی بیاستفاده نماند 2) دسترسی موقت جایگزین مالکیت دائم شود، مبتنی بر مصرف و افزایش رفاه است. تمرکز بر استخراج ارزش به جای ایجاد ارزش و از طرفی استخراج حداکثری از منابع حداقلی (More from Less) بهرهوری را تا حدی بالا برده که عملاً تحقق هزینه نهایی صفر را ممکن ساخته است. بهینهسازی با منطق فعلی به معنای طولانی کردن چرخه عمر محصولات و ایجاد پایداری در زنجیره عرضه و تقاضای کالاها و خدمات است. کاهش مصرف اعتیادگونه و تملکجویی، افزایش صرفهجویی (با تعریف جدید) و ایجاد شیوه پایدارتری از زندگی از دستاوردهای اقتصاد تسهیمی است.
ایده اقتصاد تسهیمی احیاکننده مفهوم اقتصاد دورانی (Circular Economy) است. اقتصاد دورانی در مقابل مفهوم اقتصاد خطی قرار میگیرد که بر مبنای تولید، مصرف و دورریز است. در اقتصاد دورانی ساخت، مصرف و بازیافت در یک چرخه مرتب تکرار میشود. این چرخه تا زمانی که یک محصول قابلیت استفاده داشته باشد ادامه مییابد و در عین حال هیچ محصول یا خدمتی بیاستفاده نمیماند. اقتصاد دورانی در پی یافتن و پیادهسازی مدلهای پایدار از منظر اقتصادی و محیطزیستی است.
ایده اقتصاد تسهیمی احیاکننده مفهوم اقتصاد دورانی (Circular Economy) است. اقتصاد دورانی در مقابل مفهوم اقتصاد خطی قرار میگیرد که بر مبنای تولید، مصرف و دورریز است. در اقتصاد دورانی ساخت، مصرف و بازیافت در یک چرخه مرتب تکرار میشود. این چرخه تا زمانی که یک محصول قابلیت استفاده داشته باشد ادامه مییابد و در عین حال هیچ محصول یا خدمتی بیاستفاده نمیماند. اقتصاد دورانی در پی یافتن و پیادهسازی مدلهای پایدار از منظر اقتصادی و محیطزیستی است.
سخن آخر
انقلاب فناورانه در تمامی ابعاد پیامدهای قابل توجهی به همراه داشته است. تحولات معمولاً به آرامی و در طول زمان رقم میخورند اما آنچه در خصوص تحولات فناورانه به وضوح میتوان ادعا کرد رشد نمایی این است که به ویژه در سالهای اخیر این روند تسریع یافته و طبعاً جاماندگی از آن هزینههای بیشتری به بار خواهد آورد. ورود فناوریهای نوین به کشور همواره با برخی چالشها و حتی مقاومتهایی همراه بوده است. این مساله تنها بهرهمندی از ظرفیتهای فناوری را به تعویق میاندازد زیرا اساساً در دنیای فعلی مقابله با فناوری امکانپذیر نیست و با توجه به سیالیت ماهیت فناوری نمیتوان راه ورود را بر آن بست و انتظار داشت این رویکرد در بلندمدت اثربخشی داشته باشد. مواجهه واقعگرایانه همواره پاسخی شایستهتر از انکار یا مقابله با این قبیل پدیدههاست.
در بلندمدت حجم زیادی از نیروی کار به سمت همدار روانه خواهد شد زیرا اساساً همدارها بر مبنای تعاملات اجتماعی شکل میگیرند. چه اقداماتی نیاز است تا بتوان به خوبی در برابر این پدیده تجهیز شد؟ آیا حرکت به سمت پارادایم اقتصاد تسهیمی، شکلگیری همدارهای مشارکتی، رواج استفاده از چاپگرهای سهبعدی و غیره که همگی مصادیقی از تحقق هزینه نهایی صفر هستند تغییری درونچارچوبی است یا باید آن را یک پدیده بزرگ مقیاس تلقی کرد؟ اقتصاد تسهیمی را میتوان در نظام اقتصادی گنجاند یا باید بستر دیگری فراهم کرد؟ چگونه باید زیرساختهای لازم را برای تطبیق نیروی انسانی مهیا کرد؟ آموزش چه نقشی در ایجاد و فعالیت حداکثری همدارهای مشارکتی ایفا میکند؟
در بلندمدت حجم زیادی از نیروی کار به سمت همدار روانه خواهد شد زیرا اساساً همدارها بر مبنای تعاملات اجتماعی شکل میگیرند. چه اقداماتی نیاز است تا بتوان به خوبی در برابر این پدیده تجهیز شد؟ آیا حرکت به سمت پارادایم اقتصاد تسهیمی، شکلگیری همدارهای مشارکتی، رواج استفاده از چاپگرهای سهبعدی و غیره که همگی مصادیقی از تحقق هزینه نهایی صفر هستند تغییری درونچارچوبی است یا باید آن را یک پدیده بزرگ مقیاس تلقی کرد؟ اقتصاد تسهیمی را میتوان در نظام اقتصادی گنجاند یا باید بستر دیگری فراهم کرد؟ چگونه باید زیرساختهای لازم را برای تطبیق نیروی انسانی مهیا کرد؟ آموزش چه نقشی در ایجاد و فعالیت حداکثری همدارهای مشارکتی ایفا میکند؟