مقدمه
بهترین راه برای معرفی فرهنگ در دستور کار سیاست توسعه، نشان دادن چگونگی نقش صنایع فرهنگی و خالق در توسعه پایدار بهواسطه ایفای نقش در تولید، اشاعه، مشارکت و مصرف فرهنگی در رشد اقتصادی، غنیسازی فرهنگی و انسجام اجتماعی است. البته چنین رویکردی به آن معنا نیست که اهداف اقتصادی باید اهداف فرهنگی را کنار بگذارند. چراکه، دستیابی به پایداری در توسعه صنایع فرهنگی و خالق مستلزم تقویت فعالیتهای هنری و فرهنگی و پایهای است که صنایع گستردهتر بر آن بنا میشوند. شناخت پتانسیل اقتصادی صنایع فرهنگی و خالق راهکاری عملی در راستای توسعه اقتصادی گستردهتر فراهم میکند. یکی از عناصر اساسی سیاست توسعه پایدار فرهنگی، توجه به سرمایهگذاری بلندمدت در زیرساختها، از جمله زیرساختهای فیزیکی برای حمایت از تولید، توزیع و مصرف فرهنگی است.
بنابراین میتوان گفت با تغییر رویکرد توسعه، از الگوی سنتی به مدرن، عناصر پایداری و فرهنگ به عنوان محورهای اساسی توسعه مطرح شدند. در این راستا، درک عمومی نسبت به اهمیت مسائل فرهنگی و صنایع خلاق در چارچوب توسعه پایدار جهانی ارتقا یافت و نهادهای بینالمللی ابتکارات گوناگونی را در این عرصه به اجرا گذاشتند. سازمان ملل متحد بر اهمیت اقتصاد خالق تأکید کرد، زیرا این حوزه در تحقق اهداف متعددی از جمله کاهش فقر، تساوی جنسیتی، رشد اقتصادی، اشتغال، ترویج نوآوری، ایجاد جوامع مسالمتآمیز و فراگیر و تقویت همکاریهای جهانی برای نیل به اهداف توسعه پایدار نقش بهسزایی دارد. این نوشتار به بررسی تأثیر صنایع فرهنگی و خلاق بر توسعه پایدار از سه منظر اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیستمحیطی میپردازد. علاوه بر این، سیاستها و برنامههای چند کشور مورد تحلیل قرار گرفتهاند.
برای مطالعه متن کامل یادداشت، لطفا به لینک، مراجعه نمایید.