درباره رویداد
نشست «موج شرقی؛ واکاوی پدیده شرقگرایی در ایران، برپایه نقد و بررسی کتاب شرقگرایی» در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۳، از ساعت ۱۸ تا ۲۰ به همت اندیشکده حکمروایی فرهنگی «حرف» و اندیشکده مطالعات فرهنگ و توسعه، با همکاری خانه اندیشه ورزان برگزار شد.
دکتر مرضیه ادهم، پژوهشگر رسانه، فرهنگ و فضای مجازی به عنوان دبیر نشست، محمد جواد بادینفکر، پژوهشگر حوزه فرهنگ و ارتباطات به عنوان ناقد و داوود طالقانی، پژوهشگر و نویسنده کتاب «شرقگرایی» در این نشست به ارائه و تضارب آراء پرداختند.
شرح رویداد
در ابتدای نشست، طالقانی به نبود پژوهشهای علمی و تخصصی در حوزه صنایع فرهنگی و تصویری شرقی در ایران اشاره کرد و این موضوع را مشکلی جدی در زمینه تصویر و تولید محتوای بصری دانست. او تاکید کرد که تصویر و رسانههای تصویری (مثل انیمه، مانگا، ویدئوگیم، سینما، و سریالها) به بخش مهمی از زندگی تبدیل شدهاند، اما ایران در تولید و پژوهش این حوزهها بسیار عقب مانده است. وی به کاستیهای عمده در حوزه تولیدات تصویری در ایران پرداخت؛ از جمله نبود پویانماییهای موفق داخلی، صنعت موسیقی نامنسجم و وابسته به پولشویی و کنسرتهای آقازادهها، و ضعف صدا و سیما در ارائه محتوای باکیفیت. او نقد کرد که سیاستگذاران فرهنگی ایران همچنان درک دهه شصتی از مقوله تصویر دارند و نتوانستهاند صنایع خلاق و بصری را توسعه دهند. طالقانی نتیجهگیری کرد که در شرایطی که جایگزینی برای مصرف صنایع فرهنگی از داخل وجود ندارد، هشدارهای مرتبط با عدم مصرف محصولات فرهنگی خارجی تحت عنوان “تهاجم فرهنگی” بیاساس بهنظر میرسند.
در ادامه، دکتر ادهم به نظریهای درباره مواجهه افراد و حکومتها با نوآوری اشاره کرد و دستهبندیهایی برای این مواجهه برشمرد: برخی نوآوریپذیر و پیشرو هستند، برخی محتاطانه پذیرا میشوند، و برخی نیز به دلیل ترس از تغییر، نوآوری را نمیپذیرند. او تاکید کرد که در ایران سیاستگذاران اغلب محتاطند و ورود نوآوری را با ممنوعیتهایی پاسخ میدهند که منجر به گسترش بازار زیرزمینی میشود.
وی اشاره کرد که صداوسیما خود بهطور غیرمستقیم به ترویج انیمه، کیپاپ و کیدراما پرداخته است. ادهم معتقد است که برای توسعه صنایع فرهنگی داخلی، ابتدا باید مصرف محصولات فرهنگی خارجی را پذیرفت و آنها را به رسمیت شناخت، چرا که انحصار در این زمینه کارساز نیست. او پیشنهاد داد که بهجای محدود کردن مصرف، والدین و جامعه را با خودتنظیمی، ردهبندی سنی، نقد و معرفی این آثار آشنا کنیم.
دکتر ادهم همچنین بر اهمیت شناخت دقیق صنایع فرهنگی شرق تاکید کرد و گفت که هرکدام از این کشورها (چین، کره، ژاپن) دارای اهداف، سبکها و تاریخچههای متفاوتی هستند که آنها را جذاب میکند. او توصیه کرد که دانشجویان رشتههای سینما و ارتباطات با نوجوانان علاقهمند به این صنایع بیشتر ارتباط برقرار کنند تا بتوانند نقش موثرتر و تاثیرگذارتری در این حوزه داشته باشند.
در بخش بعدی نشست، محمد جواد بادین فکر به مقاومتهای فزاینده نسبت به فرهنگ شرق در ایران و پیوند یافتن این موضوع با مسائل امنیتی اشاره کرد. وی از وجود دو بُعد در کتاب طالقانی درباره شرقگرایی صحبت کرد: اول، مطالعه فرهنگ، سیاست، و اقتصاد شرق و دوم، بررسی مصرف کالاهای فرهنگی شرق در ایران. او تاکید کرد که تاریخچه شرقشناسی در ایران به دوران مشروطه و نگاه به الگوی توسعه ژاپن بازمیگردد؛ بهطوری که حتی در دوره پهلوی نیز برنامهریزی برای توسعه کشور با الگوگیری از ژاپن صورت میگرفته و پهلوی دوم تاکید داشت که ایران «ژاپن غرب آسیا» باشد.
بادین فکر همچنین به پژوهشهای گستردهای که تا قبل از انقلاب درباره کشورهای آسیایی انجام شده، اشاره کرد و افزود که نخستین مطالعه درباره مصرف فرهنگ شرقی، در سال ۱۳۶۸ و در قالب پدیده «اوشینیسم» توسط دکتر محسنیان راد انجام شد. او تاکید کرد که توجه جامعه به فرهنگ شرق و آثار محبوب آن، مانند سریال ژاپنی “سالهای دور از خانه”، در دهه ۶۰ به نقطه اوج خود رسید و با واکنشهای انتقادی روحانیون و برخی مسئولان همراه بود. این نگرانیها تا حدی بود که اوشین را حتی به عنوان الگو برای دختران جوان تهدید میانگاشتند و واکنشها به حدی تند شد که مجازات دستاندرکاران یک برنامه رادیویی نیز مطرح شد.
بادین فکر با استناد به کتاب محسنیان راد، خاطرنشان کرد که توجه به محصولات فرهنگی شرق صرفاً به دلیل خاستگاه شرقی آنها نیست؛ بلکه شباهتهای فرهنگی و سبک زندگی به این محبوبیت دامن زدهاند. در شرایط کنونی نیز، وی اظهار داشت که جوانان و نوجوانان ایرانی به دلیل محدودیتها و تحریمها، از کیپاپ به عنوان راهی برای خیالپردازی و ساختن دنیایی فانتزی بهره میبرند.
ادهم به دو نوع مصرف انیمه در جامعه اشاره کرد: اول، مصرف فانتزی که به عنوان پناهگاهی از خستگیهای روزمره مانند کار و دانشگاه عمل میکند و دنیایی تخیلی و بیزمان را به افراد ارائه میدهد. دوم، مصرف تمایزی که تماشای انیمه را نشانهای از خاص بودن و متمایز شدن از دیگران میداند، بهطوری که برخی افراد به دلیل این حس تمایز، انیمه را به نتفلیکس ترجیح میدهند.
وی به تکرار چرخهای اشاره کرد که پیشتر در مواجهه با فیلم، ماهواره و اینترنت دیده شده و اکنون در موضوع انیمه و اتهام شیطانپرستی آن توسط برخی روحانیون مجدداً پدیدار شده است. ادهم خاطرنشان کرد که سیاستگذاران کشور با تمرکز بر ترس و رویکردهای سلبی، به بازتولید محدودیت و نگرانی در جامعه دامن میزنند. او همچنین افزود که اگر کشوری بخواهد پذیرای محصولات فرهنگی کشورهای دیگر باشد، خود نیز باید از فرهنگ قوی و محتوای غنی برخوردار باشد تا بتواند در این تبادلات فرهنگی به نحو مؤثری ظاهر شود.
بادین فکر به نکات مثبت کتاب طالقانی اشاره کرد و به خصوص به جسور بودن آن و جذابیت متن برای مخاطب عام پرداخت. او تأکید کرد که نویسنده در هر ادعایش منابع معتبر و حقیقتهایی را ارائه میدهد و کتاب به خوبی بین فضای علمی و مسائل روز جابهجا میشود.
بادین فکر سه مفهوم را برای عنوان «شرقگرایی» مطرح کرد:
.۱معنای سیاسی: سیاستمداران مسئله شرق را به جنبههای سیاسی گره زدهاند.
۲ .اختراع ادبی و هنری: شرقگرایی به عنوان یک اختراع ادبی و هنری در فرآیند تصویرسازی شرق استفاده میشود.
۳. منطقهگرایی: شرقگرایی را به مفهوم منطقهگرایی مرتبط میکند.
او در نهایت پرسش کرد که شرقگرایی چیست و نظر خود را بیان کرد که نویسنده در کتاب به تصویرسازی شرق به عنوان یک نوع تصویر برساخته از محصولات عامهپسند اشاره دارد و گرایش مصرفی به این تصاویر را شرقگرایی تلقی میکند.
طالقانی در پاسخ به بادین فکر توضیح داد که مفهوم شرقگرایی به معنای گرایش به تماشای تصاویر شرقی و مصرف آنهاست. او بیان کرد که افراد میتوانند به عنوان سیاستمدار، اقتصاددان یا هنرمند به مسائل شرق علاقهمند باشند و به تصویر آن گرایش پیدا کنند.
بادین فکر ادامه داد که این، بعد اقتصادی شرق است که باعث جذب ما به این مفهوم شده و همچنین بعد اجتماعی آن که در تربیت، نظم و زندگی اجتماعی نمایان میشود، تأثیرگذار است. او تأکید کرد که شروع فهم ما از شرق از طریق پنجره اقتصادی و اجتماعی آن انجام میشود.
نویسنده کتاب شرقگرایی در ادامه و در پاسخ به پرسشهای بادین فکر، پیشنهاد داد که به جای مطالعه محتوای فرهنگی مانند کیپاپ، انیمه و تیکتاک، باید به بررسی صنایع کلان و سکو(پلتفرم)های صنعتی شرق مانند سامسونگ و تویوتا پرداخت. او همچنین بیان کرد که این موضوعات در زمینه فرماسیون تصویر نقش دارند، اما برای مطالعه واقعی این صنایع، باید مقایسهای بین سکوهای مختلف مانند خودروسازی ژاپن و کره انجام داد.
آقای بادین فکر همچنین به اهمیت بُعد اقتصادی در این کتاب اشاره کرد و گفت که تمرکز اصلی نویسنده بر روی بعد تصویر است. او به سه جنبه مختلف شرقگرایی مطرحشده در کتاب اشاره کرد: سیاسی، هویتی و تمدنی، و از طالقانی پرسید که تقسیمبندی این موضوعات چگونه است و چرا تنها به کشورهای کره، ژاپن و چین اشاره شده است.
آقای طالقانی پاسخ داد که تقسیمبندی شرقگرایی به سه بخش منطقی است و در هر بخش جنبههای مختلف بررسی میشود. او توضیح داد که در حوزه سیاسی، به جنبه ایدئولوژیک پرداخته میشود، در بعد هویتی، ایدئولوژی به پوشش و هاله فرد تبدیل میشود و در بعد تمدنی، مباحث اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین او گفت که سه شرق وجود دارد: شرق شامل کره، چین و ژاپن، جنوب شرق آسیا شامل کشورهایی مانند فیلیپین، سنگاپور، اندونزی و مالزی است که در حوزه رسانه چیزی برای ارائه ندارند، و جنوب آسیا که شامل هند است و با دیگر کشورها از لحاظ فکری و فرهنگی متفاوت است.
در پاسخ به پرسش سوم درباره انتخاب سه پلتفرم کیپاپ، انیمه و تیکتاک، طالقانی توضیح داد که این پدیدهها از لحاظ کارکرد، تأثیرات مشابهی بر مخاطبان دارند و هر سه بصری و تصویری هستند. او همچنین به موفقترین صنعت فرهنگی هر کشور اشاره کرد و گفت که دامنه توزیع موسیقی کره جنوبی بیشتر از فیلم و سریالهای آن است، در حالی که سینمای ژاپن گرایش نخبگانی دارد و چین دارای دو محصول هژمونیک، یعنی بازیهای ویدیویی و تیکتاک است.
یکی از حاضران در نشست به بررسی ویژگیهای طرفداران محصولات فرهنگی شرق، به ویژه نوجوانان انقلابی و مذهبی، پرداخت و اظهار داشت که این افراد به نظر میرسد که دو هویت دارند و این مسئله میتواند به چند بعدی شدن شخصیت آنها منجر شود. او به این نکته اشاره کرد که این دوگانگی میتواند فرصتها و آسیبهایی را به همراه داشته باشد و افزود که این نوجوانان تحلیلهایی درباره رفتارهای گروههای طرفدارشان ارائه میدهند.
او در ادامه گفت که به اعتقادش، شرق نگاهی غربگرایانه دارد و این نگاه در ابتدا با فرم غرب آغاز شده و سپس، با پا گرفتن فرهنگ خود، سبک منحصربهفردی را پایهگذاری کرده است. به عنوان مثال، جوانان دانشگاه هنر به سبک مانگا و انیمه نزدیک شدهاند و در تلاشند که داستانهای ایرانی را در محصولات شرقی خود بگنجانند.
ادهم به نوع طراحی انیمه اشاره کرد و بیان داشت که به دلیل ثابت بودن پسزمینهها (بکگراندها)، گرافیستها میتوانند قسمتهای بیشتری از آن را بسازند و این موضوع میتواند بر انتخاب سبک افراد تأثیرگذار باشد. یکی دیگر از حاضرین در پاسخ گفت که از یک سنی به بعد، هواداری و درگیری افراد در این پدیده بیشتر شده و این تغییرات پیش از هر چیز ناشی از درگیریهای اجتماعی و فرهنگی است.
در ادامه، موضوع وابی سابی، مفهوم ژاپنی ستایش رنج، مطرح شد. یکی از حاضران گفت که رساله دکتریاش درباره ترسهایی است که انیمههای دهه ۶۰ بر جامعه ما گذاشتهاند و یادآور شد که این انیمهها به تراژدیهایی در جامعه منجر میشدند.
ادهم به دو مسیر در زمینه مانگا و انیمه اشاره کرد و گفت که بعد از جنگ جهانی دوم و ورود آمریکا به ژاپن، ژاپنیها تصمیم به ساخت یک نسخه ژاپنی از پویانماییها (کمیک استریپها) گرفتند. او تأکید کرد که این تصور نادرست است که شرقیها داستانهایشان را از غربیها گرفتند، چرا که داستانهای ژاپنی ریشههای فرهنگی خود را دارند.
او همچنین به تنوع در میان طرفداران فرهنگ شرقی اشاره کرد و گفت که در جامعه ما قشرهای مختلفی، اعم از مذهبی و دانشجویی، در این جمعیت حضور دارند. بر اساس توصیف آقای مظاهری از دین، دو نوع دینداری وجود دارد: پازلی و موزاییکی. او گفت که نسل جدید این تفاوتها را ریاکاری نمیبیند بلکه به عنوان اجزای مختلفی از هویت انسان در نظر میگیرد.
در نهایت، ادهم درباره ترسهایی که انیمهها در دهه ۶۰ ایجاد کردهاند، تصریح داشت که ژاپن انیمههای گوناگونی دارد اما سیاستگذاران ایرانی تصمیم به پخش انیمههای خاصی گرفتهاند تا رنج دوران جنگ را برای کودکان آسانتر کنند، انیمههایی مانند هایدی، بچههای کوه آلپ و … .
بادین فکر در ادامه بحث به این نکته اشاره کرد که در گذشته، فرهنگ شرق بهویژه از طریق دولت به ایران وارد شده بود، اما اکنون مصرف فرهنگی افراد به انتخاب خودشان وابسته است و آنها خود قدرت انتخاب دارند. با این حال، افراد تصمیم میگیرند که همچنان به تماشای ژانرهای خاصی بپردازند، زیرا این ژانرها را مناسبتر میبینند. او بیان کرد که افرادی که مذهبیتر هستند، بهطور جدیتری به تماشای کیپاپ و کیدراما میپردازند، زیرا در سبد مصرفی آنها محتوای مذهبی که شور و هیجان ایجاد کند، وجود ندارد. به همین دلیل، این افراد توجیهات خوبی برای تماشای کیپاپ دارند.
ادهم به پدیده اوشینیسم در جامعه اشاره کرد و گفت که سریالهایی مانند «کیمیا» و «ستایش» نمونههایی از این پدیده هستند.
بادینفکر در ادامه توضیح داد که در کتاب «شرقگرایی»، مفاهیم غربزدگی و نئولیبرالیسم بهعنوان آفتی با بار منفی در نظر گرفته شده است. او تأکید کرد که اگرچه چین، کره و ژاپن تحت تأثیر نئولیبرالیسم هستند، اما الزاما غربزده نیستند. نئولیبرالیسم یک شیوه حکمرانی است که مربوط به یک برهه خاص از تاریخ هر کشور میشود. ورود نئولیبرالیسم به کره جنوبی در دهه ۹۰ اتفاق افتاده و کیپاپ و موج فرهنگی کره نیز تحت تأثیر همین نئولیبرالیسم شکل گرفته است. بادین فکر تأکید کرد که نئولیبرالیسم صرفاً بهعنوان یک مفهوم منفی در نظر گرفته نمیشود و مهم است که نوع خاص آن را مورد بررسی قرار دهیم و نوع کرهای آن، متفاوت از دیگر انواع نئولیبرالیسم است.
او به مقالهای اشاره کرد که در سال ۲۰۲۰ با عنوان «موج کرهای بهعنوان منبع سیاست فرهنگی ضمنی» منتشر شده و در آن به ساخت یک ذهنیت نئولیبرالی به سبک کرهای پرداخته شده است. او توضیح داد که غربیها از ماهیت نئولیبرالیسمی که در کره وجود دارد، ناآگاه هستند. این مقاله بیان میکند که اگرچه نئولیبرالیسم در اقتصاد به معنای بازار آزاد است، نئولیبرالیسم کرهای بهصورت عمودی در بازار دخالت میکند و این دخالت در فرهنگ و سیاست نیز مشاهده میشود. در عین حال، کره یک جامعه افقی نیز دارد که در آن شرکتها تحت نظارت دولت میتوانند بهطور مستقل عمل کنند.
بادین فکر ادامه داد که نئولیبرالیسم به معنای رهایی و آزادی در حکمرانی است و همچنین به سکولاریسم اشاره دارد، اما کره بهنوعی آیین کنفوسیوس را در حکمرانی به کار میبرد که این دو قابل تفکیک نیستند. بهعنوان مثال، در سریالهای کرهای، آیین کنفوسیوس بر این نکته تأکید میکند که زنده بمان، خودت باش و به موفقیت برس. این آموزهها در تمامی آثار فرهنگی کره دیده میشود.
طالقانی در بحث خود به چهرههای مختلف نئولیبرالیسم و رابطه آن با مفهوم «میل» اشاره کرد و گفت که نئولیبرالیسم بهعنوان یک پدیده با ذات مشترک، در کشورهای مختلف چهرههای متفاوتی دارد. او به نظرات دیوید هاروی، میشل فوکو و اسلاوی ژیژک اشاره کرد که نئولیبرالیسم را هم بهعنوان یک پدیده اقتصادی و هم فرهنگی تحلیل میکنند. طالقانی بر این نکته تأکید کرد که نئولیبرالیسم را میتوان «شیطانی» دانست که با نامهای مختلف شناخته میشود و در چین و کره بهطور خاص بر بهرهکشی از انسانها و ایجاد شادی در جامعه تأکید میشود.
بادین فکر به فاصله طبقاتی در کره و نوعی هیچانگاری در فرهنگ ژاپنی اشاره و تأکید کرد که صنایع فرهنگی شرقی، غربنما نیستند، بلکه تحت تأثیر نئولیبرالیسم قرار دارند. او به بار معنایی منفی لیبرالیسم و غربگرایی در ایران پرداخت و گفت که در کشور ما تفاوتی بین نئولیبرالیسم و غربزدگی قائل نمیشوند و در اثر این برداشت نادرست، هنوز مقاومتهایی در برابر توسعه صنایع فرهنگی وجود دارد.
طالقانی در ادامه بر لزوم تولید فرهنگی تأکید کرد و گفت که تا زمانی که ما تصویر مشخصی از ایران و اسلام نداشته باشیم، نمیتوانیم تأثیرگذار باشیم. او به بیتوجهی به مسائل فرهنگی در کشور و اهمیت سرمایهگذاری در این حوزه اشاره کرد. در نهایت، ادهم نیز به این نکته تصریح نمود که ایران در مسیری معکوس در توسعه صنایع فرهنگی قرار دارد.