معرفی
رصدگر جهش تولید و اقتصاد دانش بنیان توسط برنامه توسعه اکوسیستم نوآوری ایران (تانا) – زیرمجموعه پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف – در سال جهش تولید (۱۳۹۹) راه اندازی شده است تا به عنوان یک پایگاه تحلیلی – علمی، بهترین آثار داخلی و بین المللی در این خصوص را گردآوری و دسته بندی نموده و در معرض دید عموم و استفاده پژوهشگران و سیاستگذاران کشور قرار دهد. این رصدگر، علاوه بر بازنشر مطالب منتشر شده در منابع دیگر – با ذکر مرجع – پذیرای مطالب، گزارش ها، مقالات و تحلیل های دست اول و یا ارجاع مطالب برتری که مطالعه نموده اید، است.
تمامی قالب های صوتی، تصویری، ویدئویی و متنی به دو زبان فارسی و انگلیسی پوشش داده می شوند.
برای ارسال مطالب و تحلیل های علمی خود با پست الکترونیکی a.karimi@sharif.edu مکاتبه نمایید.
آثار مرتبط
نویسندگان: یدالله دادگر, ویدا ورهرامی, شعله محمدی
از جمله اهداف سند چشم انداز بیست ساله ارتقا کیفیت زندگی افراد جامعه است. این هدف در واقع اشاره به بهبود شرایط رفاه همگانی دارد. این شرایط رفاهی شامل وضعیت بهداشت همگانی، قدرت خرید،آموزش عمومی و … است. یکی دیگر از اهداف سند مذکور، حرکت به سمت اقتصاد دانش بنیان از طریق توسعه صادرات محصولات دانش بنیان و نیز کاهش وابستگی به صادرات نفت می باشد. یکی از مهم ترین راهکار ها برای حرکت به سمت چنین اقتصادی، تقویت و تحریک نوآوری است. بررسی وضعیت نوآوری و رفاه و برنامه ریزی برای بهبود آنها، طبق اهداف سند چشم انداز بیست ساله از موضوعاتی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است. شاخص توسعه انسانی به عنوان پراکسی رفاه به کار رفته است و سهم مخارج تحقیق و توسعه از تولید ناخالص داخلی، سهم سرمایه گذاری مستقیم خارجی از تولید ناخالص داخلی و سهم صادرات تکنولوژی برتر از تولید ناخالص داخلی و نیز درجه باز بودن اقتصاد به عنوان متغیرهای معرف نوآوری، انتخاب شده اند. سپس اثر این متغیرها بر رفاه در قالب یک الگو پانل دیتا برای کشورهای منتخب بررسی شده است. کشورهای منتخب در واقع رقبای ایران در سند چشم انداز بیست ساله هستند. بر اساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد شده که در ایران برای بهبود رفاه از کانال ارتقا نوآوری ، از جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی استفاده شود.
نویسنده: میثم نریمانی
یکی از اولویت های مهم در سیاست های اقتصاد مقاومتیابلاغی مقام معظم رهبری، تحقق اقتصاد دانش بنیان در کشور
است. نگاه به عملکرد کشور در دو دهۀ گذشته نشان می دهدکه به رغم ایجاد برخی زیرساخت های مورد نیاز توسعۀ اقتصاد دانش بنیان، همچون نیروی انسانی متخصص و تحصیل کرده، ارتقا و تجهیز زیرساخت های آزمایشگاهی و نیز پیشرفت های چشمگیر علمی، نتوانسته ایم در عرصۀ توسعۀ کسب وکارهای دانش بنیان و کسب ثروت از فعالیت های دانشی در کشور موفق باشیم. برای رفع این کاستی، معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور به دنبال آن است محوریت «بنگاه» و «حمایت از ارتقای فعالیت های دانشی در آن» را از طریق قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان، به منزلۀ بزرگ ترین برنامۀ ملی توسعۀ کسب وکارهای دانش بنیان، بیش از پیش مورد توجه قرار دهد. براین مبنا، خدمات مالی تخصصی مرتبط با توسعۀ نوآوری در بنگاه، یکی از اصلی ترین محورهای توسعۀ این کسب وکارها است و مهم ترین محرک بهبود آن ها از حیث رسوخ دانش، ارتقای نوآوری و افزایش رقابت پذیری بین المللی محسوب می شود. بدیهی است تنظیم دقیق این ابزارهای مالی با هدف بهبود کارآفرینی و رقابت پذیری بین المللی مستلزم توجه ویژه است.
مترجمین: دکتر ابراهیم سوزنچی کاشانی، علی بابایی و زهره قاسمی
در کتاب «راز جهش اقتصادی»، پروفسور «کئون لی» سردبیر مشهور ژورنال پیشگام Research Policy، به ارائۀ یک تئوری عمیق و مبتنی بر شواهد فراوان در مورد چگونگی جهش اقتصادی (همپایی اقتصادیِ) کشورهای در حال توسعه پرداخته است.
بر مبنای این تئوری، فرآیند جهشِ اقتصادیِ یک کشور در حال توسعه و همپا شدنش با کشورهای پیشرفته، مستلزم رهبری همزمان سه پارادوکس ذاتی زیر است:
۱. برای شبیه شدن با دیگران (دستیابی به درآمد سرانۀ مشابه با کشورهای پیشرفته)، باید متفاوت (نوآور) بود.
۲. در فرآیند جهشِ اقتصادی، مسیرهای میانبر، از مسیرهای مستقیمِ صاف سریعتر عمل میکنند؛ چراکه مسیرهای مستقیم موجود، بسیار پرترافیک، مملو از رقابت شدید، و حتی همراه با ایجاد موانع ورود جدی از سوی کشورهای پیشرفتهاند.
۳. عبور از هژمونی کشورهای پیشرفته، بهخصوص وقتی که این کشورها همۀ نردبانهایی که خودشان از طریق بالارفتن از آن به درآمد بالا دست یافتهاند را پشت سر خود خراب کردهاند، نیازمند یک پرواز با بالن از طریق کشف پنجرههای فرصت (فناورانه-نهادی) است.
در تبیین سه پارادوکس فوق، پروفسور لی در کتاب پیش رو به توضیح مفاهیم مهمی نظیر «اهمیت یا عدم اهمیت نهادها»، «میزان اهمیت نوآوری بخش بنگاه در برابر تحقیقات بخش علم»، «چگونگی ایجاد توانمندی تحقیقوتوسعه در بنگاهها»، «نقش بنگاههای بزرگ بهخصوص گروهبنگاهها»، «چگونگی اتصال به زنجیرههای ارزش جهانی»، «اهمیت پنجرههای فرصت فناورانه-نهادی»، و مفاهیم مهم دیگر میپردازد.
تهیه و تدوین : آقای بابک بهادری مردانقمی / آقای ابراهیم مقصودی / آقای مهدی صادق احمدی
هدف این گزارش بررسی ظرفیت های موجود در کشور برای تکمیل زنجیره ارزش و داخلی سازی مواد اولیه و مصرفی، ماشین آلات و محصولات فولادی با ارزش افزوده بالا و پرمصرف در حوزه معادن و صنایع معدنی است. بررسی های این گزارش نشان می دهد سالیانه برای تأمین مواد اولیه و مصرفی پرکاربرد مانند الکترودهای گرافیتی، پترولیوم کک، انواع فروآلیاژها، مواد نسوز، پودر آلومینا، شمش آلومینیم و زغال سنگ و کک، ۲ تا ۲.۵ میلیارد دلار نیاز ارزی وجود دارد. این میزان برای تأمین ماشین آلات سنگین معدنی ۲۵۰ – ۱۲۰ میلیون دلار و برای شمش و محصولات فولادی آلیاژی و با ارزش افزوده بالا ۶۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد دلار است. معادن، صنایع فولادی و صنایع آلومینیم در حوزه بالادست و صنایع خودروسازی، لوازم خانگی، غذایی، تولیدکنندگان لوله و پروفیل، سازندگان قطعات موردنیاز در صنایع نفت ، گاز، پتروشیمی، نیروگاه ها و صنایع دریایی در حوزه پایین دست، مصرف کنندگان اصلی مواد، قطعات و ماشین آلات ذکر شده اند.
بررسی ظرفیت های کشور برای داخلی سازی و تکمیل زنجیره ارزش نشان می دهد که در هر سه حوزه مواد، ماشین آلات و محصولات فولادیِ با ارزش افزوده بالا، طرح های نیمه تمام، امکانات و زیرساخت های لازم وجود دارند اما به دلایل عمدتاً سیاستی و مدیریتی، امکان هم افزایی ظرفیت ها و بهره گیری از آنها فراهم نشده است. یکی از چالش های مهم در این حوزه، فقدان اطلاعات جامع و شفاف در زمینه نیازهای صنایع بالادست و پایین دست درخصوصمحصولات مورد استفاده در طرح (پروژه) های مرتبط با معادن و صنایع معدنی (موضوع ماده «۴» قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالای ایرانی) است. این مسئله امکان بهره گیری نظام مند از ظرفیت شرکت های فناور و دانش بنیان داخلی را نیز سلب کرده است. چالش دوم، وجود طرح های عمدتاً نیمه تمامی است که به دلایل مختلف فنی و اقتصادی یا متوقف شده اند یا پیشرفت فیزیکی پایینی دارند و لازم است تا ضمن بازنگری این طرح ها توسط تیم های تخصصی متشکل از کارشناسان دستگاه های اجرایی مسئول، سازمان برنامه و بودجه و تشکل های تخصصی هر حوزه، منابع و ظرفیت های آنها برای رسیدن به اهداف تولید مورد استفاده قرار گیرد. چالش سوم، معطل ماندن ظرفیت ها و امکانات موجود در کشور برای داخلی سازی و تکمیل زنجیره ارزش است که به دلایل مختلفی چون پیچیدگی های اداری و مسائل مالی و مدیریتی، امکان استفاده از آنها فراهم نیست، به طوری که منابع و امکانات موجود که عمدتاً با تسهیلات دولتی نیز شکل گرفته اند، بلااستفاده مانده است.
تهیه کننده: دکتر مسعود افشاری
رسوخ فناوری به طور عام، به انتشار اطلاعات فنی و دانش چگونگی و جذب فناوری ها و فنون نوین توسط کاربران اطلاق می شود ( ۱۹۹۶ ,Shapira). در این چارچوب، فناوری شامل فناوری های سخت (مانند ابزارهای ماشین کاری رایانه محور) و فناوری های نرم (مانند ساخت و تولید، کیفیت و روش های آموزشی بهبود یافته است و فناوری های رسوخ یافته می توانند در قامت محصولات با فرایندها جلوه نمایند. هر چند در نگاه کلاسیک به توسعه فناوری، یک مسیر خطی از تحقیقات پایه و توسعه تا تجاری سازی و پذیرش فناوری ترسیم می شود؛ لکن در عمل رسوخ فناوری فرایندی پیچیده و تکرار شونده است. از همین رو است که بسته به نوع فناوری، زمان، فضا، شرکت و صنعت مربوطه، فناوری می تواند از طرق مختلفی اشاعه پیدا کند. باید توجه داشت که میان رسوخ فناوری با نوآوری فناورانه -که بر توسعه دانش، محصولات با فرایندهای جدید تمرکز دارد – و انتقال فناوری دولت محور -که عمدتا بر تجاری سازی فناوری های توسعه یافته در آزمایشگاه ها تأکید می نماید – تفاوت وجود دارد. در بسیاری از موارد فناوری های رسوخ یافته به جدید هستند و نه لزوما پیشرفته (هر چند که اکثر موارد برای کاربر جدید هستند و ممکن است از منابع مختلفی مانند مشاوران، فروشندگان بخش خصوصی، مراکز توسعه فناوری عمومی، آزمایشگاههای دولتی، دانشگاهها یا شرکت های همکار به دست آیند. پیشتر تصور بر این بود که هنگامی که نوآوری ها به بازار برسند، مکانیزم های بخش خصوصی در تعامل با نهادهای عمومی، می توانند منجر به رسوخ فناوری های موجود شوند. در بسیاری از موارد نیز این فرضیه دست بود اما موارد بسیار دیگری نیز نشان از شکست بازار در این فرایند دارد (۱۹۹۶ ,Shapira). کاربران بالقوه با نااطمینانی، هزینه های اطلاعات و یادگیری و سایر اثرات بیرونی مواجه هستند که می تواند منجر به سرمایه گذاری اندک در جذب فناوری های موجود شود. در سوی مقابل، عرضه کنندگان فناوری نیز ممکن است با هزینه های یادگیری، کمبود تجربه و تخصص در بازاریابی با سایر موانع ساختاری در اشاعه فناوری های توسعه داده شده مواجه شوند. عوامل سطح سیستم، مانند کمبود استانداردها، موانع مقرراتی، ضعف های مکانیزم تأمین مالی و روابط میان شرکتی ضعیف نیز می توانند به عنوان محدود کننده رسوخ فناوری عمل نمایند.
Author: Vaneet Kaur
The chapter presents the theoretical standpoint for this book. The chapter reviews predominant theories for gaining Competitive Advantage and carries on with criticizing and synthesizing the current literature. Gaps in current knowledge are identified and a theoretical model is prepared after a thorough review of existing body of knowledge. In doing so, the chapter deeply delves into three parent disciplines: (1) Competitive Advantage which details the major schools of thoughts that explain the sources of Competitiveness; (2) Knowledge Management which covers a brief summary of the Knowledge Management Processes and Capabilities and the benefits of the same to organizations; (3) Dynamic Capabilities which covers the concept, nature and classification of such capabilities. The chapter continues with a discussion of Knowledge-Based Dynamic Capabilities, the transcending intermediate paradigm as a cornerstone leading to the formulation of the research model and the associated hypotheses intended to achieve the research objectives.