نقش صنایع دستی بهمثابه صنایع فرهنگی و خلاق در رشد اقتصادی کشور
صنایع دستی را تولید کالاهای تزیینی و کاربردی با دخالت دست و با استفاده از ابزار ساده تعریف میکنند. باتوجهبه این تعریف از صنایعدستی، لوازمی که بهصورت تولید انبوه یا با ماشینآلات مختلف ساخته میشوند جزء صنایعدستی نیستند. عدهای صنایعدستی را از کار هنری دستی متمایز میکنند و برای آن، کاربرد مصرفی قائل میشوند.
حضور مؤثر و خلاق انسان در شکلدادن به محصولات و امکان ایجاد تنوع در آن، صنایعدستی را در مقوله صنایع فرهنگی و خلاق قرار میدهد. چرا که صنایع خلاق اشاره به آن بخش از فعالیتهای اقتصادی دارد که با بهرهبرداری از دانش و اطلاعات، چرخههایی از خلق، تولید و توزیع کالا و خدمات را رقم میزند و در آن، خلاقیت و سرمایه فکری لازمه اصلی کار هستند (سپهر نیا و همکاران، 1391).
به عقیده پژوهشگران، صنایع فرهنگی و خلاق کلید رشد و توسعه اقتصاد در قرن حاضر است. مفهوم اقتصاد فرهنگی از جدیدترین مفاهیم در حوزه اقتصاد و فرهنگ است. در واقع صنایع خلاق مجموعهای از فعالیتهای دانشبنیان است که دانش و فناوریهای مبتنی بر حوزۀ هنر و فرهنگ، و نه محدود به آن، را در خدمت تولید ارزشافزودهی اقتصادی قرار میدهد. با درنظرداشتن این نکته کشورها میتوانند با بکار گرفتن استعدادهای خلاق و میراثفرهنگی خود باعث رشد اقتصادی جوامع شوند (چاووش باشی و همکاران، 1395).
صنايع دستي در ابتداي ظهور خود، پاسخگوی نیازهای زیستی و روزمره افراد در روستاها و شهرها بودند. اما پس از انقلاب صنعتی و ورود ماشینآلات و کارخانهها به عرصه اقتصادی شهرها و کشورها، نقش صنایعدستی دستخوش تغییر شد؛ اما همچنان صنایعدستی به دلیل اهمیت اقتصادی، فرهنگی و هویتی ملتها نقش مهم در کل دنیا دارند و موردتوجه هستند. صنایعدستی این قابلیت را دارند که باتکیهبر کسبوکارهای خانگی، فرصتهای شغلی زیادی را برای زنان و افراد کمتوان جامعه ایجاد کنند و بر رشد تولید ناخالص ملی اثرگذار باشد. ویژگیهای خاص اقتصادی صنایعدستی که شامل بومی بودن صنعت، نیاز به سرمایه اولیه کم، ارزشافزوده بالا به دلیل حضور خلاق نیروی کار، توان جذب بالای درآمد ارزی و... است میتواند فرصت رشد اقتصادی و توسعهیافتگی را هموارتر کند.
با وجود پتانسیلهای ذکر شده در حوزه صنایع دستی کشور متاسفانه «سهم ایران از بازار جهانی ۸۰۰ میلیارد دلاری صنایعدستی در سال ۲۰۲۲، فقط ۰.۰۰۵ درصد (۵ هزارم) بوده است. صادرات کشور ما از ۲۳۷ میلیون دلار در سال ۹۵ به ۳۲۲ میلیون دلار در سال ۹۹ رسیده و با روند کاهشی، در سال ۱۴۰۱ میزان ۲۲۴ میلیون دلار را تجربه کرده است. حال، پاسخ به این مسئله که «چرا با وجود چنین ظرفیتهای بالقوه، آنطور که باید دستاوردهای قابل توجهی از بازار جهانی این صنعت در کشور حاصل نشده است؟!» حیاتی به نظر میرسد. برای پاسخ به این پرسش میتوانیم نگاهی به تجربههای موفق و سیاستهای اتخاذ شده توسط کشورهای پیشرو در جهان و کشورهای همسایه داشته باشیم.
کشورهای پیشرو در صادرات صنایع دستی در جهان، به ترتیب کشورهای چین، آمریکا و آلمان هستند. کشور چین در سال ۲۰۲۱ توانست، حدود ۳۳۶۳ میلیارد دلار از این صنعت کسب درآمد کند. این کشور تمدنی چندهزار ساله دارد و فرهنگ و هنر غنی آن، تنوعی بینظیر از صنایع دستی را رقم زده است. همچنین وجود جمعیت بسیار زیاد که درصد بالایی از آنها نیز روستایی هستند، تولید صنایع دستی در این کشور را تسهیل کرده است. چین در راهبرد توسعه خود به صنایع روستایی توجه کرده و تأثیر صنایع دستی بر گردشگری را نیز جدی گرفته است. شرکت ملی واردات و صادرات صنایع دستی و هنری این کشور عهدهدار صدور این محصولات است.
در میان کشورهای همسایه و در حال توسعه، کشور هند یکی از تامینکنندگان مهم صنایع دستی به بازار جهانی است. توجه به سیاستهای در پیش گرفته توسط این کشور برای رشد بازار صنایع دستی برای کشور ما حائز اهمیت است چرا که کشور هند زمینه های مشترک تاریخی، فرهنگی و ادبی با ایران دارد و آثار به جامانده در بخشهای مختلف هنری، معماری و ... این رابطه ی عمیق را نشان میدهد. در بازار گسترده صنایع دستی، کشور هند توانسته حدود ۳۹۶ میلیارد دلار از صادرات کالاهای موجود در حوزه صنایع دستی درآمد داشته باشد و بیشترین میزان صادرات را به آمریکا دارد. حدود ۴۳ درصد از سهم صادرات هند در صنایع دستی و کالاهای هندی به آمریکا تعلق دارد.
روشن است که ما قدرت رقابت اقتصادی در این صنعت با کشورهایی مانند چین، آمریکا و آلمان را نداریم، اما میتوانیم مسیر حرکت کشورهای همسایه خودمان را مدنظر قرار دهیم از جمله کشورهای مالزی و هند. یکی از دلایل اصلی رشد این صنعت در هند، هدفگذاری دقیق برای توسعه بازارهای صادراتی صنایعدستی در این کشور است که پا را فراتر از محدوده جغرافیایی گذاشته و بازارهای مناسب در آن سوی کره خاکی مانند: آمریکا، انگلستان، فرانسه، ایتالیا، آلمان، کانادا و ...را پیدا کرده است.
در پایان ذکر این نکته ضروی است که صنایعدستی قابلیتهای زیادی نیز در شکلگیری توسعه پایدار کشور دارد. ازآنجاییکه صنايع دستي از نظر اقتصادی و اجتماعی و چه از منظر محیطزیست و حفاظت از منابع تجدیدناپذیر برای نسلهای آینده، ظرفیتهای ویژهای دارد میتواند زیرساخت محکمی برای توسعه پایدار در جامعه شود. اهدافی که برای توسعه پایدار در دنیا توسط سازمان ملل متحد در نظر گرفته شده است؛ مانند ارتقای رفاه و پایاندادن به گرسنگی و فقر، رشد اقتصادی و اشتغال پایدار، برابری جنسیتی و کاهش نابرابریها، تغییر الگوهای تولید و مصرف پایدار، ارتقای اکوسیستم و حفاظت از محیطزیست و... (مرادخانی، 1395) که میتواند منطبق با ویژگیهای صنایعدستی در کشور ما باشد چرا که تحقق این اهداف با جدیگرفتن حوزه صنایعدستی و سیاستگذاری و برنامهریزی در این حوزه بهراحتی امکانپذیر است.
بهعنوان جمعبندی در پایان این جستار کوتاه باید گفت که صنایعدستی مانند دیگر حوزههای فرهنگی و خلاق در جامعه میتواند سبب توسعه اقتصادی و رشد آن باشد. مشخصه بارز صنایع خلاق استفاده از علم و فناوری در عرصهی بههمپیوسته و از هم متأثر اقتصاد و فرهنگ است که این امر در توجه به صنایعدستی بهعنوان یکی از حوزههای صنایع فرهنگی و خلاق، تأثیر به سزایی در پیشرفت جامعه خواهد داشت. به بیانی دیگر، شناخت ظرفیتهای منحصربهفرد صنایعدستی در کشور، شناخت بازارهای هدف در جهان، حمایت از تولیدکنندگان این صنعت و تلاش برای معرفی بیشتر آن، چه در داخل و چه در عرصههای بینالمللی به تقویت چندجانبه توسعه فرهنگی، اجتماعی و در نهایت اقتصادی کشور کمک میکند.