چکیده
آب زیرزمینی منبعی کلیدی برای تأمین آب و کشاورزی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است. با استفاده کشاورزان از آبخوانها به عنوان پاسخی به منابع آب سطحی رو به افول و غیرمطمئن، سرمایهگذاران نیز چاههایی را حفاری کرده و کشاورزی را به زمینهای خشک و مناطق استاندارد استفاده کردهاند و بر زونبندی )نواحی تحت تنش(، صدور مجوز، اندازهگیری 1 بیابانی توسعه دادهاند. اکثر کشورهای این منطقه از مقررات و در برخی موارد قیمتگذاری تأکید داشتهاند اما اعمال آنها یک چالش جدی است و در عمل بسیار ضعیف اجرا شده یا کامالً فراموش شده هستند
این شرایط نه تنها منعکس کنندهی کمیابی ملزومات مادی و مالی برای کنترل دهها و گاهی صدها هزار چاه پراکنده است، بلکه نشان میدهد عزم سیاسی الزم نیز وجود ندارد. این موضوع را میتوان در قالب علل مختلفی همچون عدم تمایل حکومتها برای کنترل دسترسی به منبع اساسی تأمینکننده اقتصاد روستایی، ترس از افت اقتدار حاکمیت پس از بهار عربی، تضادهای سیاستی بین بخشی، منافع سرمایهگذاران مرتبط با سیاستمداران، و گاهی نیز در قالب پیچیدگی سیاستهای قومیتی تشریح کرد.
با اینکه حکمرانی مبتنی بر حاکمیت مرکزی در کل عدم اثربخشی خود را نشان داده است، تالشهای صورت گرفته در جهت مدیریت مشارکتی یا ایجاد میزانی مناسب از مشارکت از سوی مصرفکنندگان بسیار ضعیف و غیرقابل قبول بودهاند، که این مسأله بیانگر سیستمهای حکمرانی عمومی در این کشورها است. استفاده از آبخوانهای حیاتی به شکل نگرانکنندهی فعلی در این منطقه، موجب خواهد شد تا هزینه برداشت از ذخایر آب زیرزمینی افزایش یافته، اختالفات اجتماعی در منطقه به دلیل خروج تدریجی کشاورزان خرده تشدید شود و فروپاشی تدریجی اقتصادهای مبتنی بر آب زیرزمینی محتمل گردد.