چکیده یادداشت
پژوهشگر برنامه آفاق
چهل سال است که افغانستانیها در ایران زندگی میکنند و در تمام این چهلسال، مسوولان ایرانی در آرزوی بازگشت تمامی آنها به کشورشان هستند. رویکرد بازگرداندن تمام مهاجران براساس این دیدگاه است که «بازگشت افغانستانیها، نسبت به ماندن آنها در ایران، منافع بیشتری دارد.» اما آیا این دیدگاه، همیشه درست است؟ آیا اگر آنها شرایط اولیه برای زندگی رضایتبخش را در کشور خود داشتند، آنجا را ترک میکردند که حال بخواهند دوباره برگردند؟
اگرچه حضور آوارگان افغانستانی در ایران، هزینه کمی نداشته، اما هزینههای ناشی از بیتدبیری در مواجهه با این مساله، بیشتر بوده است. این بیتدبیری ناشی از داشتن رویکرد یکدست و یگانه نسبت به همه مهاجران است. سیاستگذاری که همه مهاجران به کشور را به چشم هزینه و تهدید میبیند، توانایی اتخاذ سیاستهای فرصتمحور را از دست میدهد. اتخاذ سیاست کارآ در قبال مهاجران، ابتدا از شناخت تفاوتهای آنها امکانپذیر است. افغانستانیهای مهاجر در ایران یکدست نیستند. آنها علاوه بر تفاوت از نظر سنی، قومی و مذهبی؛ از لحاظ توانمندی و استعداد نیز ویژگیهای متفاوتی دارند. شناسایی این تفاوتها و بهرهمندی از توانمندی آنها برای حل مسائل ایران، به تغییر دیدگاه اساسی نسبت به حضور مهاجران در کشور و طراحی برنامه و اتخاذ سیاستهای جدید نیاز دارد.
یکی از اقشار مهم افغانستانی در ایران، نخبگان تحصیلی هستند. این نخبگان، جوانانی هستند که با همه سختیها و مشکلات زندگی، توانستهاند از طریق کسب نمره بالا در آزمونهای سراسری، المپیادی، داشتن اختراع و...، نخبگی آموزشی خود را به اثبات برسانند. هرسال بین 500 تا هزار مهاجر در دوره روزانه آزمونهای سراسری قبول میشوند که طبق بخشنامه باید 80درصد شهریه تحصیل را بپردازند (در نمودار میزان قبولی در دوره روزانه طی پنجسال گذشته مشاهده میشود). در حالی که این افراد توانایی بالقوهای در آفرینش فرصت و ایجاد منافع برای ایران دارند، اخذ شهریه از آنها، علاوه بر ایجاد هزینههای مالی، باعث میشود که احساس بیعدالتی، سرخوردگی و بیتوجهی کنند. پرداخت شهریه، نهتنها نمیتواند مشکلی از مشکلات مالی دانشگاهها را حل کند، بلکه باعث میشود دانشجویان کوشا نتیجه تلاش خود را حس نکرده و تمایزی بین خود و دانشجوی شبانه مشاهده نکنند.
یادداشت بالا در تاریخ 24 اردیبهشت 1401 در روزنامه دنیای اقتصاد چاپ شده است.