چکیده
امیرحسین چیتساززاده، مدیربرنامه آفاق درباره چرایی مشکلات موجود در عرصه جذب دانشجویان بینالمللی توسط دانشگاههای مطرح کشور در یادداشتی که در اختیار «فرهیختگان» گذاشته است، مینویسد: «شاید اولین تصوری که به ذهن هر فردی با شنیدن کلمه «حکمرانی» خطور میکند، زنجیرهای از دستگاههای دولتی است که برای تحقق فرامین حکومتی پشتسر هم ردیف شدهاند تا تصمیمی اجرایی شود. این تصور ابتدایی نطفه شکلگیری آنچیزی است که امروزه بهعنوان بروکراسی میشناسیم و از ابتدای ظهور و بروز آن در جوامع بشری تا مدتهای مدیدی باعث ایجاد نظم و نسق در امور جاری و روزمره شهروندان شده است. بعدها بهتدریج بر این سازه انضمامی از حکمرانی مفاهیمی انتزاعی نیز بار شد و هماکنون میتوانیم بگوییم که عمدتا آنچه شهروندان از یک ساختار حکمرانی انتظار دارند، سیاستگذاری، تنظیمگری، تسهیلگری و تامین کالا و خدمات است. اما در این بین آنچه در دهههای اخیر موردتوجه قرار گرفته، نقش مردم در تحقق کارویژههای حکمرانی است. درواقع هرچه نقش شهروندان یا ذینفعان در تدوین سیاستها پررنگتر باشد، سیاست از مشروعیت بالاتری برخوردار بوده و بهتبع آن با مشارکت بیشتر بازیگران متنوع سایر انتظارات از حکمرانی با سرعت و کارآمدی بالاتری به منصه ظهور میرسد. حکمرانی آموزش عالی بینالمللی نیز از موارد فوق مستثنی نبوده و در کشورهای پیشرو که این حوزه را بهعنوان یکی از منابع درآمد ملی خود میبینند، بازیگران گوناگونی مانند نهادهای سیاستگذار حاکمیتی، نهادهای تنظیمگر عمومی، دانشگاهها بهعنوان ارائهدهندگان خدمات آموزشی، موسسات جذب دانشجو تحت قوانینی روشن و شفاف به نقشآفرینی میپردازند. بررسی سیر تطور قوانین، مقررات و آییننامههای مربوط به جذب دانشجویان بینالمللی در ایران از سالهای ابتدایی دهه 60 تاکنون نشان میدهد با توجه به اهدافی که از جذب دانشجوی بینالمللی در صدر این اسناد ذکر شده و همچنین ساختار دولتی اقتصاد ایران و بهتبع آن دولتی بودن عمده دانشگاههای مهم کشور، تمامی کارویژههای حکمرانی آموزش عالی بینالمللی توسط نهادهای حاکمیتی و دولتی انجام میشده است و تا ابتدای دهه 90 عمده دانشجویان ورودی به ایران نیز از بورسهای مختلف اعطایی توسط جمهوری اسلامی ایران برخوردار بودند. از ابتدای دهه 90 بهتدریج تحولات جمعیتی ایران تاثیر خود را بر تعداد متقاضیان تحصیلات عالی نشان دادند. با خروج پیک جمعیتی متولدان دهه 60 از مرحله تحصیلات دانشگاهی بهتدریج بلااستفاده شدن زیرساختهای ایجادشده در دانشگاهها خود را به رخ کشید. در این شرایط دانشگاهها بهتدریج جذب دانشجویان بینالمللی را زمینهای برای بهرهبرداری از زیرساختهای فیزیکی و سرمایه انسانی خود بهمنظور درآمدزایی بهحساب آوردند. نقطه اوج این تحول در نگاه را میتوان در تصویب آییننامه پذیرش دانشجوی غیرایرانی– غیربورسیه (دانشجویان غیرایرانی شهریهپرداز) در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور و شیوهنامه متعاقب آن در سال 1394 مشاهده کرد. ولی باید توجه کرد که وابسته بودن چنددههای دانشگاهها از نظر بودجه به دولت، نامربوط بودن ارتقای شغلی استادان و کارمندان به کیفی و اقتصادی بودن خدمات ارائهشده توسط دانشگاهها و ارتباط کم دانشگاههای ایران با دانشگاههای مطرح در سطح منطقه و جهان، فرآیند بینالمللیسازی دانشگاهها و یکی از مهمترین شاخصهای آن یعنی جذب دانشجویان بینالمللی را با چالش مواجه کرد. درواقع دانشگاهها علیرغم وجود ظرفیت خالی از نظر ساختار ذهنی و مهارتهای عملی آمادگی بینالمللی شدن را نداشتند.
متن کامل یادداشت بالا را میتوانید از اینجا بخوانید.